در تعریف دانش آمده است که دانش، اطلاعات کاربردی و سازماندهی شده برای حل مسائل است (ولف) و یا دانش، اطلاعاتی سازماندهی و تجزیه و تحلیل شده است که می تواند قابل درک و کاربردی برای حل مسائل و تصمیم گیری باشد (تورین). دانش در قالب سازمان به اطلاعات پردازش و جاسازی شده از جریانات عادی و مراحلی که قابلیت اقدام دارند و نیز دانش به دست آمده به وسیله سیستم های سازمانی، مراحل، تولیدات، قوانین و فرهنگ اطلاق می شود (مایر).
در تعاریف فوق، به نقش موثر دانش در برنامهریزی ها، تصمیمگیریها و پیادهسازی راهکارها به منظور حل مسائل مختلف اشاره شده است. از اینرو دانش را می توان اطلاعات سازماندهی شده و کاربردی برای حل مساله دانست.
در زمینه انواع دانش، تقسیم بندیهای متعددی انجام شده است که می توان به تقسیم دانش به دو نوع صریح و ضمنی اشاره کرد. دانش صریح(explicit) به دانشی اطلاق میشود که می توان آنرا مکتوب کرد و در اختیار سایرین قرار داد و دانش ضمنی (implicit) به دانشی اطلاق میشود که از طریق تجربه بدست می آید و در ذهن افراد قرار می گیرد.
این دو دانش در کاربرد و نحوه استفاده تفاوت هایی باهم دارند به گونه ای که دانش صریح را دانش مستند می دانند و مانند یک دفترچه راهنما توسط دیگران نیز قابل استفاده است. ولی دانش ضمنی دانشی است که در ذهن افراد است. مثل تشخیص عملکرد موتور از روی صدا. از ویژگیهای دانش صریح قابلیت اشتراک گذاری آن است که در مورد دانش ضمنی به اینگونه نیست. این تفاوت در کاربرد به این نتیجه منتهی می شود که دانش ضمنی می تواند به عنوان مکمل دانش صریح و محرک خلاقیت و نوآوری نقش موثری در ارتقاء سازمانی ایفا نماید. لذا ایجاد و انتشار هردو دانش در سازمان مهم است چون امکان تبدیل هریک از دانشها به دانش دیگری وجود دارد. اما اینکه افراد چگونه این دونوع دانش را در اختیار می گیرند و این کسب دانش در افراد بر چه مبنایی نامگذاری می شوند موضوعی است که عناوینی مانند کارشناس یا متخصص را به خود می گیرد.
در فرهنگ عمید، متخصص این گونه تعریف شده است کسی که در کاری بخصوص مهارت و بصیرت دارد یا شخصی که در شغل یا فنی تخصص دارد. معنای تخصص را خاصگردیدن، به چیزیمخصوصشدن، ویژهکردن و مهارت میداند. و در فرهنگ لغت آکسفورد متخصص(Expert) را فردی بسیار مطلع یا ماهر در یک حوزه خاص تعریف میکند و تخصص(Proficiency) را درجه بالایی از شایستگی و مهارت میداند. فرهنگ وبستر نیز متخصص را داشتن، دارابودن و ابراز کردن مهارت یا دانشی خاص که حاصل از آموزش یا تجربه باشد تعریف میکند و تخصص را پیشرفت در دانش و یا مهارت میخواند. بنابراین به طور کلی به فردی می توان متخصص اطلاق کرد که با کسب دانش و توانایی گسترده بر اساس تحقیق، تجربه یا اشتغال در یک حوزه خاص به مهارت کافی رسیده باشد و برای رسیدن به هدف یا رفع مشکل بتواند راهکار ارائه دهد.
و اما کارشناس در فرهنگ معین به معنی «خبره، متخصص و دانای کار» تعریف شده است. طبیعتاً این سطح از دانایی می تواند شامل رده های مختلفی باشد که نیازمند کسب تجربه یا گذراندن دوره های تخصصی خاص است. جدای از همپوشانی که به لحاظ تعاریف در مفهوم متخصص و کارشناس وجود داد و باتوجه به دونوع دانشی که پیشتر به آن اشاره شده، به نظر می رسد تفاوت عمده این دو بیشتر به توانایی هریک از آنان در میزان کسب دانش صریح یا ضمنی می تواند معنا یابد. در عمل متخصص یا کارشناس می توانند برای حل مسائل، علاوه بر دانش صریح کسب شده از طریق تحصیلات یا مطالعات خود از دانش ضمنی بصورت تجربی نیز سود ببرند. و این نحوه استفاده از هریک از این دانشها و پاسخ مناسب حل مساله است که موجب تمایز میان متخصص و کارشناس میشود. اما قدر مسلم اینست که همواره التقاء نظرات به عنوان یکی از علل مهم رشد علم و توسعه دانش مطرح است. زیرا باعث میشود که نظرات در بررسی ها مورد بازبینی قرار گیرد و از روشهای دقیقتری برای اثبات رای و اظهارنظر استفاده شود. بدیهی است که لازمه کسب نتیجه بهتر در هریک از مسائل سازمانی، اینست که فرآیند ساماندهی حل مشکلات و تصمیم گیری با استفاده از روشهای علمی و ایجاد ساختار و رویه های مناسب برای تصمیم گیری همراه باشد.